عشق ونفرت...

 

+نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت22:2توسط zahra | |


رفتم گلفروشی گفتم آقا این گل طبیعیه ؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یه دختر بچه 7 ساله اونجا بود گفت نَ سزارینه !

به جون خودم من تا 15 سالگی فکر میکردم بچه ها رو لک لک ها از آسمون میارن

+نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت21:56توسط zahra | |

 ما هیچوقت سعی نمی کنیم جذاب باشیم، بلکِه این جذابیته کِ سعی میکنه با ما باشه...


عجب جمله سنگینی بود:))) دیسک کمر گرفتم:)))

+نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت21:54توسط zahra | |

 تو یه پاساژ راه میرفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین
سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی میکنم

وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مجسمه های مانکنی هست که جلوی مغازه میذارن :|
اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه میکنه و یه لبخند تمسخر هم رو لباشه.

بهش گفتم خنده داره من فکر کردم آدمه.
یارو چیزی نگفت خوب که دقت کردم دیدم همونم یه مانکن دیگه است :|

کلا دیگه سرمو انداختم پایین زدم به چاک :))

+نوشته شده در چهار شنبه 20 آذر 1392برچسب:,ساعت21:34توسط zahra | |

 گویند مکتب عشق 10 کلاس دارد:
1.نگاه
2.عشق
3.مهر و محبت
4.عاطفه و احساس
5.دوستی
6.خواستن
7.بوسه
8.ازدواج
9.زندگی
10.مرگ

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:30توسط zahra | |

 

 

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:24توسط zahra | |

 پـــایــیـــز اســـتـــ ؛
انـــار نیــســتــم کــه بــرســم بــه دســـتــهــای تـــو
بــرگـــم…
پــر از اضـــطـــرابــ افـــتـــادنــــم

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:21توسط zahra | |

 خدایــــــــــــــــــا …
به حد کافی خیال بافتم …
و تنم کردم …
یه کم واقعیت شیرین …
لطفا …

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:19توسط zahra | |

 

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:17توسط zahra | |

 

+نوشته شده در جمعه 15 آذر 1392برچسب:,ساعت22:15توسط zahra | |

 

+نوشته شده در دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:,ساعت10:6توسط zahra | |

 پـسری باخانوادش دعواش شدو از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یکماه موند...
بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد
یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!!
میگه نه!!
میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی . ...
عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش ؛ رفیقش داشت مشروب میخورد
به رفیقیش میگه : ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمی دونستم خواهرتو بود !
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد ,خوابید
ولی خواهرمو نشناخت!!

+نوشته شده در دو شنبه 4 آذر 1392برچسب:,ساعت9:52توسط zahra | |

 آهای آقا پسرایی که انقدر کلیپس دخترارو مسخره میکنید...

.

.

.

خب عزیز دل خواهر الان تنها راه تشخیص دختراز پسر همین کلیپسه دیگه........

+نوشته شده در یک شنبه 3 آذر 1392برچسب:,ساعت21:23توسط zahra | |

 

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت23:56توسط zahra | |

 jukp_7638692ac40a0edcf4d5e666fc0507b3-425.jpg

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت23:47توسط zahra | |

 

بخشنده بودن..

بیش از آنکه توانایی مالی بخواهد

قلب بزرگ میخواهد

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:33توسط zahra | |

 

علت قطعی برق بعضی از استان ها مشخص شد

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:31توسط zahra | |

براي عشقم

يك دم ازخیال من 

نمي روي اي غزال من

دگر چه پرسي از حال من

تا هستم من

اسير كوي توام

به آرزوي توام

دگرچه خواهی

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:20توسط zahra | |

 شما دخترا دیگه شورش رو در اوردین...
بسه دیگه... تمومش کنین این بازی مسخره رو...
پنکک زدین.......پنکک زدیم (ما پسرا)
زیر ابرو برداشتین......زیر ابرو برداشتیم
دماغتونو عمل کردین......دماغمونو رو عمل کردیم
پروتز گذاشتین.......پروتز گذاشتیم
اما دیگه من یکی دیگه روم نمیشه با ساپورت بیام بیرون!!!
بالاخره مرررردی گفتن...زنی گفتن!!
{-18-}

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:19توسط zahra | |

 

30ثانیه به نقطه ی وسط عکس نگاه کنید سپس به دیوار سفید نگاه کنید وتندتند پلک بزنید

 

 

 

 

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:16توسط zahra | |

 

+نوشته شده در جمعه 1 آذر 1392برچسب:,ساعت11:14توسط zahra | |